آثار فلسفی را چگونه بخوانیم؟
اینا پرتوریوس
ترجمه: سید مجید كمالی
مدتها پیش یكی از دوستانم مرا قانع كرد كه «وجود و زمان» هایدگر اثری بزرگ و دورانساز است؛ پس از آن بود كه این كتاب را خریدم. این درحالی بود كه در كتابخانه شخصیام، مجموعه آثار كانت و یا آثاری همچون پدیدارشناسی روح هگل به چشم میخورد. راستش را بخواهید، هیچگاه دلیل خریداری این همه كتاب برای خودم روشن نبود. با وجود این، پس از 9 سال تحصیل در رشته علوم انسانی و 9 سال دیگر تحصیل و كار در دانشكدههای مربوط به این رشته، كسی در اعماق درونم، آن به آن، با من نجوا میكرد: "تو به عنوان زنی اهل اندیشه، باید آثار فیلسوفانی چون كانت، هگل، شلینگ، شلایرماخر و بالطبع كییركگار، اگوستین، توماس، سارتر، راولز، بارت، یونگل و اسلوتردیك و ... را خوانده باشی".
این چه كسی است كه در درون من است؟ از من چه میخواهد؟ او محقّ است یا نه؟ برآنم كه دربارهی چنین پرسشهایی به تفصیل نكاتی را به بحث بگذارم.